وجین
من همیشه کتابخانه را مثل یک جامعه انسانی دیدم که هر انسانی باید در جای خودش باشد تا آن جامعه کارایی لازم را داشته باشد اما گاهی وقت ها هم هست که بعضی آدم ها در یک اجتماع اضافه اند و سربار دیگران هستند و خوب باید کنار گذاشته شوند. دردآور است اما واقعیتی است که وجود دارد. امروز برای اولین بار در عمرم کتاب وجین کردم.
این روزها زیاد به یاد دوستان خوب قدیمم هستم. دوستانی که الآن رابطه ام با آنها کمتر شده است. نکند آن دوستان را هم وجین کرده باشم؟
*****
مبارزه ام را برای صرف نظر کردن از برگه دان رها کرده ام. می دانم زیاد اصرار کردن برای انجام کاری می تواند نتیجه معکوس بدهد به خصوص وقتی که این حرف را یک تازه وارد می زند. به هرحال مطمئنم که تقدس (!) برگه دان و رف برگه برای همکاران جدیدم مثل قبل نیست.